فریدونشهر که مرکز شهرستانی به همین نام در استان اصفهان است در گذشته های دور جزو منطقه پرتیکان از ایالتهای مهم آریایی در ایران باستان بشمار می رفته است .
سنگ بنای اولیه این شهر در سال 1013 به دست گرجیهائی که توسط شاه عباس اول به این منطقه کوچانده شدند ریخته شد از آنجا که این ناحیه دارای چراگاههای وسیع برای دام ونیز چشمه سارهای فراوان بوده که اکنون نیز بسیاری از آنها مانند چشمه سنگی ، چشمه گلاز ، چشمه تاجعلی و…در شهر جریان دارند ساکنین اولیه ، این منطقه را محیطی مناسب برای زندگی یافتند ورحل اقامت افکندند .
نام اولیه آن سوپلی به معنای زادگاه بوده ، سپس به آخوره بالا به معنی انتها یا آخر وسرانجام در سال 1340 به فریدونشهر تغییر نام یافت واکنون در فاصله 180 کیلومتری غرب اصفهان با طول جغرافیایی 8/50 درجه وعرض جغرافیایی 32/55 درجه واقع ومرکز شهرستان فریدونشهر می باشد وبا قرار گرفتن در ارتفاع 2670 متر از سطح دریا بلندترین شهر کشور ودر واقع بام ایران بشمار می آید .
این شهر یک منطقه کوهستانی با زمستانهای سرد وتابستانهای معتدل بوده واز بارندگیهای فراوان در طول شش ماه از سال برخوردار است فریدونشهر با کوههای زیبا ومرتفعی احاطه گردیده که مهمترین آنها کوه دید جری در شمال ، کوه بیس که در شمال شرقی وکوه تتره در جنوب بوده ووسعت شهر 10 کیلومتر مربع است .
فریدونشهر را به درستی شهر چهار فصل وطبیعت زیبا ودیدنی نام نهاده اند .کوههای سر به فلک کشیده ، دشتهای سر سبز و وسیع ، چشمه سارهای زیبا در جای جای این شهر واطراف آن همه وهمه چشم نواز هر بیننده وهوای پاک آن روح افزای هر جانداری است .
جمعیت فریدونشهر در حدود 14823 نفر می باشد که شغل اکثریت آنها کشاورزی ودامداری است زبان اصلی آنها گرجی است این زبان از 33 حرف الفبا تشکیل شده واز زبانهای قدیمی وپر سابقه است .بسیاری از محققین معتقدند احداث سی وسه پل ( پل ا...وردیخان ) اصفهان ملهم از تعداد حروف الفبای گرجی بوده است .
مردم فریدونشهر به سنن وآداب و روسوم خود اهمیت فراوان می دهند واز نظر فرهنگی جزو شهرهائی با شاخص بالا به نسبت جمعیت ، بخصوص در قبولیهای کنکور سراسری می باشند مهمتر از آن میزان رفتارهای ضد اجتماعی ، ارتکاب جرم و پرونده های مطروحه در دادگاهها در بین شهرهای استان وحتی کشور در پایین ترین سطح خود بوده واز نظر امنیت وسلامت اجتماعی جزو امن ترین و آرامترین شهرها بشمار می اید .
از جمله نقاط دیدنی این شهر پارک معلم واقع در شمال غربی شهر است ومیزان فضای سبز در این شهر بطور سرانه 10 متر مربع می باشد .
اب وهوای سالم ومحیط آرام وکوهستانی این شهر همراه با روی گشاده مردم موجب شده است همه ساله شمار زیادی از مسافرین بخصوص در فصل تابستان میهمان شهر طبیعت زیبا باشند .
لینک مطلب:http://ostan-es.ir/framework.jsp?SID=752
مسعود میرزا ظل السلطان فرزند ناصر الدین شاه در تاریخ مسعودی در وصف چقیورت چنین می نویسد: « ده بسیار خوبی است، گرجی نشین است، شکارهای عالمرا شخص تصور می کند در اینجاست. ده بیست کوه بسیار بزرگ دارد، پر آب و علف، کبک و کبک دری به عدد ریگ در آنجاست من در شیراز و هزار جریب و مازندران هم آنقدر کبک ندیده ام، خرس زیاد دارد....»
این روستا در فاصله تقریبی 13 کیلومتری از مرکز شهرستان و در سمت غرب فریدونشهر قرار دارد. هنگام ورود گرجیها به این روستا ترکها در آن سکونت داشتند وجود اسامی متعدد ترکی همچون اصلان داغ، سخ بولاق، قراداش، قراگل، اغلی دره، قوروچای، قوروشاوبولاغ و ... دلیل این مدعاست. نام این روستا نیز میراثی از ترکهای ساکن این روستا است که از چخیورت یعنی جایی که در ان نواحی متعدد زندگی وجود دارد به چقیورت مبدل شده است. جمعیت این روستا تا سی سال پیش صد درصد گرجی بوده اما به دلیل مهاجرت شدید مردم، اکنون نزدیک نیمی ازجمعیت روستا را غیر گرجیها تشکیل می دهند. مردم این روستا از گرجیان علاقه مند به هویت و فرهنگ و زبان گرجی هستند.
پیرامون وجه تسمیه وعلت نامگذاری چقیورت مطالب متعددی وجود دارد. اما به یقین باید گفت کلمه چقیورت یک کلمه ترکی است. ضلل السلطان فرزند ناصر الدین شاه در کتاب خود به نام تاریخ مسعودی به این امر اشاره کرده است و نوشته که این کلمه دراصل چخور یعنی گود بوده است. با توجه به این که چقیورت قبل از اسکان گرجیها مسکن ترکها بوده (دلیل این امر وجود مزارع و اماکن متعدد با اسامی ترکی مانند شاوبولاغ، قوروشاوبولاغ، سخبولاغ، قالین دره، اُغلی دره، اصلان داغ، قورو چای، قراداش، قرچیقای، آقلی، قراغ و ... میباشد) در ترکی بودن کلمه شکی نیست اما استدلال مسعود میرزا مثل السلطان میرزا چندان صحیح نیست و به نظر میرسد صحیح ترین کلمه چخ یورت باشد که به مرور به چقیورت مبدل شده است. چخ یعنی زیاد و یورت چراگاه یا جایی که جهت چرا و سکونت چادر یا سکنی برپا شود باتوجه به اینکه در این روستا در گذسته درگوشه و کنار چراگاههای متعددی وجود داشته که آثار بسیاری از آنها اکنون در گرده می شه، آق لی، قوروچای، کارکواو .... هنوز وجود دارد بنظر میرسد تسمیه اخیر صحیح تر باشد.
گرجیهای چقیورت به احتمال زیاد بعد ازحملة کریم خان زند به گرجیها در سیخه و کشتن گرجیها و تارو مار کردن آنها از مارتقوپی (سوپلی) عازم چقیورت شدند و برای همیشه در این روستا ساکن شدند. گرچه نباید فراموش شود که این مهاجرت در سالهای بعد نیز ادامه داشته است و نسل گذشته هنوز پیوندهای خانوادگی با اقوام خود را به یاد دارند.
بنظر میرسد چقیورت قبل از سکونت گرجیها در آن دردورههایی مسکن دو گروه لر و ترک بوده است. وجود سنگ قبرهایی منصوب به لرها در گوشه و کنار و اسامی متعدد موجود و همچنین اسامی فراوان ترکی دلیل این مدعاست. ولی اینکه کدام یک مقدم و کدام یک مؤ خر بودهاند بدرستی مشخص نیست گرچه مؤخر بودن ترکها شاید صحیح تر باشد.
امری که چقیورت را از بسیاری از روستاهای همجوار مجزا و برجسته میسازد این است که برای اولین بار در بین تمامی روستاهای منطقه در منابع و کتب قدیمی به این روستا اشاره شده است. مسعود میرزای ظل السلطان دربارة چقیورت می نویسد: چقیورت ده بسیار خوبی است گرجی نشین است شکارهای عالم را شخص تصور میکند در اینجاست. ده بیست کوه بسیار بزرگ دارد. پر آب و علف، کبک و کبک دری به عدد ریگ در آنجاست من در شیراز و هزار جریب و مازندران هم آنقدر کبک ندیده ام. خرس زیاد دارد.
چقیورت ملک شخصی ظل السلطان و از مهمترین شکارگاههای وی بوده است. چقیورت بدلیل داشتن کوههای زیاد و پر آب و علف بودن محل زندگی و حیات گونههای مختلف جانوری از جمله قوچ و میش و بز کوهی بوده است که این امر باعث جلب توجه خوانین و بزرگان و خاندان سلطنتی ازجمله قاجاریه بوده است. و همین امر سبب کاهش بسیار شدید و حتی انقراض نسل آنها در چقیورت گردیده است.