گرجیان ایران در تاریخ

گرجیان ایران قومی سخت کوش و سازنده (از تبار الله وردیخان گرجی که سازنده سی وسه پل اصفهان می باشد)

گرجیان ایران در تاریخ

گرجیان ایران قومی سخت کوش و سازنده (از تبار الله وردیخان گرجی که سازنده سی وسه پل اصفهان می باشد)

زندگی نامه کلنل محمد تقی خان پسیان

کودکی

پسیان محمدتقی معروف به کلنل محمدتقی خان 1270 در تبریز زاده شد. رستم بیگ جد خاندان پسیان بعد از عهدنامه ترکمنچای و جدایی شهرهای قفقاز از ایران زندگی زیرسلطه بیگانگان روس را برنتابید و به تبریز مهاجرت کرد. رستم بیگ و پدر محمدتقی یاور محمد باقرخان روابط نزدیکی با مقامات با نفوذ تبریز از جمله میرزاتقی خان امیرکبیر داشتند. فرزندان رستم بیگ همگی از مقامات نظامی بودند و بعضی چون علیقلی و غلامرضا در جنگ با انگلیس در شیراز کشته شدند. محمدتقی در منزل و مدرسه لقمانیه تبریز به تحصیل علوم و زبانهای خارجی پرداخت و در پانزده سالگی به مدرسه نظام تهران راه یافت .

                                                                      Colonel_pesyan

خدمت نظام

پنج سال در این مدرسه آموزش دید و در سال آخر تحصیل از سوی وزارت جنگ با درجه ستوان دومی خدمت ژاندارمری درآمد. پس از دو سال خدمت به درجه سروانی ارتقا یافت . در 1291 با سمت معلم و مترجم در مدرسه ژاندارمری یوسف آباد به کار خود ادامه داد. سپس به عنوان فرمانده گروهان به مأموریت همدان اعزام شد. بعد از برقراری امنیت راه همدان به تهران بازگشت و با اتمام دوره به درجه سرگردی ارتقا یافت و به پاس موفقیت در مأموریت همدان از وزارت جنگ مدال طلا ی نظامی گرفت .

هم زمان با انتصاب او به فرماندهی گردان همدان جنگ جهانی اول آغاز شد. با تشکیل دولت مهاجرین در صف مقدم وطن خواهان حکومت مهاجرین قرار گرفت و در 1294 حمله معروف «مصلی » به روسها حمله کرد و ضمن شکست دادن و خلع سلاح آنها همدان را از منطقه نفوذ نیروهای روسیه خارج ساخت . پسیان و یاورعزیزالله خان ضرغامی دفاع از همدان را در مقابل هجوم قوای روسی سازماندهی کردند اما به سبب برتری کمی و کیفی ارتش روسیه ناگزیر از عقب نشینی به کرمانشاه شدند.

در آنجا به سبب عدم اتحاد و کمبود اسلحه پیروزی غیرممکن شد و نیروهای وطن خواه به سرزمین عثمانی پناه بردند. پس از این ناکامی پسیان از فرماندهی قوا کناره گیری کرد و برای درمان به آلمان رفت . در آلمان تحصیلات نظامی را ادامه داد نخست در نیروی هوایی آلمان و سپس در پیاده نظام به تحصیل و تمرین همت گمارد.

خدمت در خراسان

به دنبال تغییر اوضاع و پایان گرفتن جنگ جهانی اول در 1297 به ایران بازگشت . در همان سال و به دنبال سقوط دولت وثوق الدوله دوباره به خدمت ژاندارمری دعوت شد و به درجه کلنلی (سرهنگی ) ارتقا یافت و در دولت مشیرالدوله به فرماندهی ژاندارمری خراسان منصوب گردید.

مأموریت او با والی گری قوام السلطنه در خراسان مصادف بود. کلنل با هدف ساماندهی ژاندارمری خراسان مأموریت خود را آغاز کرد اما پس از چهار ماه فعالیت برای اصلاح امورمالی و اداری ژاندارمری به سبب کمبود منابع مالی و کارشکنی قوام با ناکامی روبرو شد. وی همچنین به بهانه مقابله با هجوم احتمالی بولشویکها به تشکیل نیرویی ملی در کنار نیروی ژاندارمری اقدام کرد.

کلنل روز سیزدهم فروردین 1300 والی را بازداشت کرد و تحت الحفظ به تهران اعزام داشت.روز بعد سیدضیاء کلنل را به سمت والی نظامی خراسان منصوب کرد. پانزدهم فروردین در مشهد حکومت نظامی اعلان شد و به دنبال آن در مدتی اندک یاغیان و اشرار عشایر خراسان سرکوب شدند و امنیت برقرار گردید محمدتقی خان بدهی مالیاتی قوام السلطنه را با ضبط اقلام هنگفتی از اموال و املاک او برای وصول کرد بهای نان و گوشت را کاهش داد و مواجب عقب افتاده افراد نظامی را پرداخت کرد همچنین رسیدگی به سوءاستفاده های متولیان آستان قدس و قوام السلطنه راآغاز کرد.

حکومت سیدضیاءالدین بیش از سه ماه طول نکشید و در چهارم خرداد 1300 فرمان عزل او صادر و به همه ایالات مخابره شد. ده روز بعد قوام السلطنه که ظاهراً در زندان حکم صدارت خود را دریافت کرده بود کابینه خود را به حضور شاه معرفی کرد. امور استحفاظی و انتظامی مرکز و حومه به سردارسپه سپرده شد. پیشتر در هفتم خرداد 1300 فرمان تلگرافی شاه به خراسان رسیده بود که بنابر آن کلنل در فرماندهی قوای نظامی خراسان باقی می ماند ولی از دخالت در امور حکومتی منع می گردید.

در اول مرداد 1300 نجدالسلطنه استعفا کرد و کلنل به استقلال به حکومت پرداخت دولت ، نجفقلی خان صمصام السلطنه بختیاری را به ولایت خراسان منصوب کرد و او ضمن تلگرام مورخ نهم مرداد 1300 کلنل را تا ورود خود به سمت کفیل ایالت تعیین کرد. کلنل ضمن اظهار اطاعت تصریح کرد که اعتقاد و اطمینانی به رئیس الوزرا ندارد و به همین دلیل حاضر به قبول هیچ خدمتی نیست و نمی تواند «با داشتن ا قتدار ظلم را دیده و چشم پوشی » کند. صمصام السلطنه با تضمین شرافت ایلاتی نسبت به کلنل ابراز اعتماد و از خدمات او قدردانی کرد و کلنل در پاسخ «تشریف فرمایی » صمصام السلطنه را موجب ا میدواری دانست.

در حالی که ابراز اعتماد کلنل نسبت به صمصام السلطنه آرا مشی در مشهد پدید آورده بود ناگهان صمصام کنار رفت و کلنل گلروپ رئیس ژاندارمری به خراسان وارد شد. اما محمدتقی خان از آنجا که احساس خطر می کرد که کلنل گلروپ او را عزل کند گلروپ را به تهران بازگرداند. در اطراف خراسان نیز قبایل ازخود سرکشی نشان می دادند. پس از بازگرداندن گلروپ به تهران از اواخر مرداد 1300 روابط کلنل با حکومت مرکزی به بن بست رسید.

قتل

دولت کلنل را یاغی و خودسر معرفی کرد و او نیز مستقلا به حکومت پرداخت و حتی حزب ملی به کمک او در خراسان تشکیل شد.در این هنگام سردار معزز حاکم بجنورد که پیشتر قول همکاری به کلنل داده بود خیانت کرد و کردهای قوچانی را به شورش واداشت . شورشیان با حمله به بجنورد و خلع سلاح ژاندارم ها شهر را به تصرف درآوردند. کلنل برای دفع کردان شمال شبانه با گروهی از افسران و ژاندارمها به سوی قوچان شتافت و در تپه های داوودلی جعفرآباد با اکراد مواجه شد و جنگید.

کمی نفرات و کاهش مهمات و مکر دشمن تا عصر نهم مهر 1300 عرصه را بر کلنل و قوای ژاندارم تنگ کرد. فرستادگان او برای آوردن مهمات از جعفرآباد به جبهه بازنگشتند و فرمانده خود را تنها و بدون مهمات رها کردند. کلنل یکه و تنها در حالی که محاصره شده بود تا آخرین فشنگی که داشت جنگید و کشته شد. کردهای قوچانی پس از نبرد سرش را از تن جدا کردند و به قوچان بردند. به این ترتیب قیام محمدتقی خان پسیان که از دوازدهم فروردین 1300 شروع شده بود در نهم مهر همان سال پایان گرفت.

سنگ قبر

در تشییع جنازه کلنل محمدتقی خان پسیان در سال ۱۳۴۰ هجری قمری عارف قزوینی شعری برای سنگ قبر وی سرود و بر روی این سنگ قبر حک شد.

 

این سر که نشان سرپرستی‌ست             امروز رها ز قید هستی‌ست

با دیدهٔ عبرتش ببینید                              کاین عاقبت وطن‌پرستی‌ست

منبع:

http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%85%D8%AD%D9%85%D8%AF%D8%AA%D9%82%DB%8C_%D8%AE%D8%A7%D9%86_%D9%BE%D8%B3%DB%8C%D8%A7%D9%86

 

فریدونشهر

فریدونشهر که مرکز شهرستانی به همین نام در استان اصفهان است در گذشته های دور جزو منطقه پرتیکان از ایالتهای مهم آریایی در ایران باستان بشمار می رفته است .

سنگ بنای اولیه این شهر در سال 1013 به دست گرجیهائی که توسط شاه عباس اول به این منطقه کوچانده شدند ریخته شد از آنجا که این ناحیه دارای چراگاههای وسیع برای دام ونیز چشمه سارهای فراوان بوده که اکنون نیز بسیاری از آنها مانند چشمه سنگی ، چشمه گلاز ، چشمه تاجعلی و…در شهر جریان دارند ساکنین اولیه ، این منطقه را محیطی مناسب برای زندگی یافتند ورحل اقامت افکندند .

نام اولیه آن سوپلی به معنای زادگاه بوده ، سپس به آخوره بالا به معنی انتها یا آخر وسرانجام در سال 1340 به فریدونشهر تغییر نام یافت واکنون در فاصله 180 کیلومتری غرب اصفهان با طول جغرافیایی 8/50 درجه وعرض جغرافیایی 32/55 درجه واقع ومرکز شهرستان فریدونشهر می باشد وبا قرار گرفتن در ارتفاع 2670 متر از سطح دریا بلندترین شهر کشور ودر واقع بام ایران بشمار می آید . 

این شهر یک منطقه کوهستانی با زمستانهای سرد وتابستانهای معتدل بوده واز بارندگیهای فراوان در طول شش ماه از سال برخوردار است فریدونشهر با کوههای زیبا ومرتفعی احاطه گردیده که مهمترین آنها کوه دید جری در شمال ، کوه بیس که در شمال شرقی وکوه تتره در جنوب بوده ووسعت شهر 10 کیلومتر مربع است .

فریدونشهر را به درستی شهر چهار فصل وطبیعت زیبا ودیدنی نام نهاده اند .کوههای سر به فلک کشیده ، دشتهای سر سبز و وسیع ، چشمه سارهای زیبا در جای جای این شهر واطراف آن همه وهمه چشم نواز هر بیننده وهوای پاک آن روح افزای هر جانداری است .

جمعیت فریدونشهر در حدود 14823 نفر می باشد که شغل اکثریت آنها کشاورزی ودامداری است زبان اصلی آنها گرجی است این زبان از 33 حرف الفبا تشکیل شده واز زبانهای قدیمی وپر سابقه است .بسیاری از محققین معتقدند احداث سی وسه پل ( پل ا...وردیخان ) اصفهان ملهم از تعداد حروف الفبای گرجی بوده است .

مردم فریدونشهر به سنن وآداب  و روسوم خود اهمیت فراوان می دهند واز نظر فرهنگی جزو شهرهائی با شاخص بالا به نسبت جمعیت ، بخصوص در قبولیهای کنکور سراسری می باشند مهمتر از آن میزان رفتارهای ضد اجتماعی ، ارتکاب جرم و پرونده های مطروحه در دادگاهها در بین شهرهای استان وحتی کشور در پایین ترین سطح خود بوده واز نظر امنیت وسلامت اجتماعی جزو امن ترین  و آرامترین شهرها بشمار می اید . 

از جمله نقاط دیدنی این شهر پارک معلم واقع در شمال غربی شهر است ومیزان فضای سبز در این شهر بطور سرانه 10 متر مربع می باشد . 

اب وهوای سالم ومحیط آرام وکوهستانی این شهر همراه با روی گشاده مردم موجب شده است همه ساله شمار زیادی از مسافرین بخصوص در فصل تابستان میهمان شهر طبیعت زیبا باشند .

لینک مطلب:http://ostan-es.ir/framework.jsp?SID=752

آشنائی با روستای گرجی نشین چقیورت

 

 

مسعود میرزا ظل السلطان فرزند ناصر الدین شاه در تاریخ مسعودی در وصف چقیورت چنین می نویسد: « ده بسیار خوبی است، گرجی نشین است، شکارهای عالمرا شخص تصور می کند در اینجاست. ده بیست کوه بسیار بزرگ دارد، پر آب و علف، کبک و کبک دری به عدد ریگ در آنجاست من در شیراز و هزار جریب و مازندران هم آنقدر کبک ندیده ام، خرس زیاد دارد....»

 

این روستا در فاصله تقریبی 13 کیلومتری از مرکز شهرستان و در سمت غرب فریدونشهر قرار دارد. هنگام ورود گرجیها به این روستا ترکها در آن سکونت داشتند وجود اسامی متعدد ترکی همچون اصلان داغ، سخ بولاق، قراداش، قراگل، اغلی دره، قوروچای، قوروشاوبولاغ و ... دلیل این مدعاست. نام این روستا نیز میراثی از ترکهای ساکن این روستا است که از چخیورت یعنی جایی که در ان نواحی متعدد زندگی وجود دارد به چقیورت مبدل شده است. جمعیت این روستا تا سی سال پیش صد درصد گرجی بوده اما به دلیل مهاجرت شدید مردم، اکنون نزدیک نیمی ازجمعیت روستا را غیر گرجیها تشکیل می دهند. مردم این روستا از گرجیان علاقه مند به هویت و فرهنگ و زبان گرجی هستند.

 

پیرامون وجه تسمیه وعلت نامگذاری چقیورت مطالب متعددی وجود دارد. اما به یقین باید گفت کلمه چقیورت یک کلمه ترکی است. ضلل السلطان فرزند ناصر الدین شاه در کتاب خود به نام تاریخ مسعودی به این امر اشاره کرده است و نوشته که این کلمه دراصل چخور یعنی گود بوده است. با توجه به این که چقیورت قبل از اسکان گرجیها مسکن ترکها بوده (دلیل این امر وجود مزارع و اماکن متعدد با اسامی ترکی مانند شاوبولاغ، قوروشاوبولاغ، سخ‌بولاغ، قالین دره، اُغلی دره، اصلان داغ، قورو چای، قراداش، قرچیقای، آق‌لی، قراغ و ... می‌باشد) در ترکی بودن کلمه شکی نیست اما استدلال مسعود میرزا مثل السلطان میرزا چندان صحیح نیست و به نظر می‌رسد صحیح ترین کلمه چخ یورت باشد که به مرور به چقیورت مبدل شده است. چخ یعنی زیاد و یورت چراگاه یا جایی که جهت چرا و سکونت چادر یا سکنی برپا شود با‌توجه به اینکه در این روستا در گذسته درگوشه و کنار چراگاههای متعددی وجود داشته که آثار بسیاری از آنها اکنون در گرده می شه، آق لی، قوروچای، کارکواو .... هنوز وجود دارد بنظر می‌رسد تسمیه اخیر صحیح تر باشد.

 

گرجی‌های چقیورت به احتمال زیاد بعد ازحملة کریم خان زند به گرجی‌ها در سیخه و کشتن گرجی‌ها و تارو مار کردن آنها از مارتقوپی (سوپلی) عازم چقیورت شدند و برای همیشه در این روستا ساکن شدند. گرچه نباید فراموش شود که این مهاجرت در سالهای بعد نیز ادامه داشته است و نسل گذشته هنوز پیوندهای خانوادگی با اقوام خود را به یاد دارند.

 

بنظر می‌رسد چقیورت قبل از سکونت گرجی‌ها در آن دردورههایی مسکن دو گروه لر و ترک بوده است. وجود سنگ قبرهایی منصوب به لرها در گوشه و کنار و اسامی متعدد موجود و همچنین اسامی فراوان ترکی دلیل این مدعاست. ولی اینکه کدام یک مقدم و کدام یک مؤ خر بوده‌اند بدرستی مشخص نیست گرچه مؤخر بودن ترکها شاید صحیح تر باشد.

 

امری که چقیورت را از بسیاری از روستاهای همجوار مجزا و برجسته می‌سازد این است که برای اولین بار در بین تمامی روستاهای منطقه در منابع و کتب قدیمی به این روستا اشاره شده است. مسعود میرزای ظل السلطان دربارة چقیورت می نویسد: چقیورت ده بسیار خوبی است گرجی نشین است شکارهای عالم را شخص تصور می‌کند در اینجاست. ده بیست کوه بسیار بزرگ دارد. پر آب و علف، کبک و کبک دری به عدد ریگ در آنجاست من در شیراز و هزار جریب و مازندران هم آنقدر کبک ندیده ام. خرس زیاد دارد.

 

چقیورت ملک شخصی ظل السلطان و از مهمترین شکارگاههای وی بوده است. چقیورت بدلیل داشتن کوههای زیاد و پر آب و علف بودن محل زندگی و حیات گونه‌های مختلف جانوری از جمله قوچ و میش و بز کوهی بوده است که این امر باعث جلب توجه خوانین و بزرگان و خاندان سلطنتی ازجمله قاجاریه بوده است. و همین امر سبب کاهش بسیار شدید و حتی انقراض نسل آنها در چقیورت گردیده است.

 لینک مطلب:http://www.isfahanportal.ir/framework.jsp?SID=1

روز ملی گرجستان

 

 

در سوق الجیشی ترین نقطه ی جنوب قفقاز، جایی که می توان آن را ملتقای غرب و شرق نامید، کشوری کوچک با مردمانی مهجور اما همواره شگفت انگیز و تاثیرگذار قرار دارد که چند سالی است خواب آرام و بی دغدغه را از پدر خوانده همیشگی و ارباب دیروز خود ستانده اند و به شیوه ی همیشگی خود، دم از استقلال و هویت ملی شان می زنند.گرجستان و گرجیان را می گویم که  26  ماه مه روز ملی شان است. روزی که یاد آور استقلال گرجستان و تشکیل جمهوری اول در سال 1918 میلادی است.

گرجی ها در تاریخ دراز و پر نشیب و فرازشان که هزاره ها را پشت سر می گذارد همواره به مردمانی متکی به خود و سرشار از غرور ملی معروف اند. غروری که از فرط بروز و حضور در تمامی عرصه های تعامل گرجیان، سوء برداشتهایی را گاه در پی داشته است و به فاصله ای ناخواسته بین گرجیان و دیگر ساکنان قفقاز دامن زده است. اگر روزی در جمع مشترک گرجیان، آذری ها و ارمنیان واقع شوید (تجربه ای که نگارنده با آن روبرو بوده است ) حاق این نکته را در خواهید یافت.اعتماد به نفس ویژه گرجی ها به حدی است که زمانی جهانگردی گفته بود در این سرزمین هر بانوی روستایی خود را شاهزاده ای بی همتا می پندارد.

نگاهی گذرا به تاریخ پرتلاطم قفقاز جنوبی و نقش ویژه این منطقه در تحولات سیاسی، اجتماعی و فرهنگی منطقه نقش و جایگاه گرجستان و تفلیس ( قلب تپنده ی قفقاز در دو قرن گذشته ) را در این رویدادها و تحولات بیش از پیش عیان می سازد. سالیان پایانی سده نوزدهم و آغازین سده بیستم اوج نقش آفرینی تفلیس در تحولات مهم و تاثیرگذار منطقه است. از نهضت مشروطیت گرفته که تئوریسین ها و نظریه پردازانش گوشه چشمی همیشگی و مستمر به این شهر زیبای جنوب قفقاز داشتند تا تحولات و رویدادهای منطقه قفقاز جنوبی، استقلال جمهوری های قفقاز، شکل گیری فدراسیون قفقاز و پس از آن استقلال سه جمهوری گرجستان، ارمنستان و آذربایجان در 26 مه 1918. این استقلال هرچند دیری نپایید و تنها دو سال دوام آورد اما نقطه ی عطفی در تاریخ این کشور کوچک و همواره مدعی استقلال محسوب می گردد.

تفلیس در طی تمام تاریخ جدیدخود، به ویژه ازسده 18 تا اواسط سده بیست میلادی پایتخت فرهنگی قفقاز بود. نطفه ی مهمترین جریانات فرهنگی منطقه ی قفقاز جنوبی در تفلیس شکل می گرفت و چهره های مهم ادبی، هنری و فرهنگی منطقه این شهر را مامن و ماوای فعالیت های فرهنگی خود ساخته بودند.پاراجانوف ارمنی تبار بخش مهمی از حیات هنری خود را در تفلیس گذراند، هوانس تومانیان انجمن ادبی معروف خود را در بالا خانه منزل خود در تفلیس شکل داد و بسیاری دیگر از شخصیت های مهم روشنفکری منطقه، در تفلیس آثار ماندگار و بعضا تحول آفرین خود را خلق می کردند. بی تردید هیچ شهری در قفقاز جنوبی به میزان تفلیس در عرصه ی فرخنده ادب و فرهنگ، پیشتاز، تاثیر گذار و جریان آفرین نبوده است. و افسوس که این نقش آفرینی و اهمیت در سالهای سنگین و سخت شوروی نرم نرم رنگ می بازد و به امروز منتهی می گردد که تفلیس با روزهای اوج درخشش فرهنگی اش فرسنگ ها فاصله دارد

تقدیر چنین حکم راند که در کشوری که زادگاه استالین بود، عمیق ترین و ریشه دارترین گرایشات روس ستیزانه شکل گیرد و در اوایل سده ی 21 میلادی، دررویدادی مهم که نقطه عطفی در مناسبات منطقه ای محسوب می گردد، تمامی آن گرایشات ریشه دوانده در جان ملت، تبلور خارجی اش را در چهره ای جسور و شجاع بیابد که آغازگر فصلی نوین در تاریخ جدید این کشور است. انقلاب گل رز سال 2003 را از هر منظری که بنگریم، در جغرافیای سیاسی منطقه ای که سخت تحت نفوذ و تاثیر روسیه بوده و کمابیش هست، رویدادی مهم، تعیین کننده و حتی تاریخ ساز محسوب می گردد. انقلاب گل سرخ گرجستان و ظهور پدیده ای به نام ساهاکاشویلی با تمام ضعف ها و قوت هایش، آغازگر تاریخ" پایان سیطره و استیلای بی چون و چرای روسیه بر،قفقاز جنوبی" است و این آغاز،خود مبتنی بر مجموعه ای از سوابق، مناسبات، سوء تفاهمات و از همه مهمتر حس جاری و حاکم بر تک تک مردمان گرجی است که در تمام تاریخ خود، ره استقلال پوئیده اند و سر در برابر بیگانه خم نکرده اند. و از این روست که پدیده ی موسوم به انقلاب رنگین، موفق ترین آزمون خود را در تفلیس پشت سر می گذارد.

گرجیان را با ایران و ایرانیان پیوند و دوستی ای دیرین است. تشابهات فرهنگ و سنن دو ملت و مناسبات عمیق فرهنگی و ادبی مردمان این دو خطه، پیوند فرهنگ و زبان فارسی و تاثیرگذاری عمیق آن را بر ادبیات و فرهنگ گرجی در پی داشته است. اگر ملت های ایران و گرجستان، با وجود برخی رویدادهای تاریخی اسف انگیز و بعضا تراژیک که به حق صفحاتی سیاه را در تاریخ مناسبات ایران و گرجستان رقم زده است، عاشقانه به هم مهر می ورزند، آثار ادیبان یکدیگر را با شور و شوق می خوانند، اگر گرجی ها سهراب و فروغ را چونان درهایی گرانبها در عرصه ادب و شعر، پاس می دارند و حرمت می نهند و از این سوی، اثر جاودانه شوتاروستاولی با عنوان"پلنگینه پوش" ، خواننده ادب شناس ایرانی را بر سر ذوق می آورد و... همه و همه نشان از ماندگاری فرهنگ و تاثیر عمیق آن بر درونی ترین لایه های جوامع و ملت هاست.

به احترام فرهنگ غنی، ادبیات عمیق، هنر نافذ و از همه مهمتر غرور ملی و اعتماد به نفس گرجی ها کلاه از سر برمی داریم و با تبریک روز ملی گرجستان، برای این ملت سختکوش و پرتلاش، کامیابی و سعادت آرزومندیم.

سیدحسین طباطبایی

 لینک مربوط به مطلب: http://iras.ir/Default_view.asp?@=3966

 

دانلود فونت گرجی (georgian font)

 

دانلود فونت گرجی :   (georgian font ) 

     

                              DOWNLOAD     

پاسداشت زبان مادری

                                   تلاش کشورهای جهان برای جلوگیری از مرگ زبان‌ها

مقدمه

زبان، پدیده‌ای منحصر به فرد است که روند تکامل انسان در جامعه توسط آن به نسل‌های بعد منتقل می‌شود. اگر زبان از جامعه انسانی گرفته شود، چرخه اجتماعی از حرکت می‌ایستد؛ جامعه انسانی از هم گسسته، فرهنگ و تمدن بشری هم نابود می‌شود. از زبان به عنوان کلید شبکه‌های ارتباطی و گاهی نیز سرمایه فرهنگی یاد می‌شود که افراد با تسلط بر آن می‌توانند علاوه بر برقراری روابط اجتماعی، نوعی هویت ویژه کسب کنند. پس هویت فرد چه در سطح قومی ‌و در سطح ملی تا حدود زیادی بستگی به زبانی دارد که او فرا می‌گیرد. وقتی که از حفظ، تقویت و توسعه فرهنگ یک جامعه سخن به میان می‌آید، زبان نیز به عنوان یک عامل اساسی مطرح می‌شود، چرا که زبان در حکم رشته ای است که فرهنگ گذشته و حال را به هم پیوند می‌دهد. در سه قرن اخیر روند نابودی زبانها به نحو فزاینده و دهشتناکی رو به رشد بوده است، به نحوی که نوع بشر در هر ماه دو زبان را از دست می‌دهد. این روند بیشتر در مناطقی چون آمریکا و استرالیا ملموس است. در حدود 3000 زبان به طور جدی در معرض نابودی قرار دارند و بر اساس یافته‌های جدید دانشمندان، بیشترین زبانها دارای کمترین متکلمان هستند؛ به نحوی که تعداد متکلمین برخی زبانها کمتر از 10000 نفر و در مواردی کمتر از 1000 نفر است. بر اساس هشدار جدی زبانشناسان مبنی بر احتمال نابودی 40 درصد زبانها در این قرن، سازمان ملل و یونسکو اقدام به تدوین طرحی برای حفظ زبانهای موجود کرده اند که از موارد آن می‌توان به نامگذاری روز 21 فوریه به نام روز جهانی زبان مادری اشاره کرد.

تاریخچه

بنگلادش اولین کشوری بود که در نوامبر سال 99 پیشنهاد رسمی‌ خود را مبنی بر نامگذاری روز 21 فوریه (3 اسفند) به نام روز جهانی زبان مادری به سازمان یونسکو ارائه کرد. طرح ارائه شده از سوی دولت بنگلادش و انجمن جهانی طرفداران زبان مادری در سی‌امین نشست عمومی ‌سازمان یونسکو به تصویب نمایندگان کشورهای عضو رسید.با تعیین این روز به عنوان روز جهانی زبان مادری، طرحی توسط یونسکو تهیه و به کشورهای عضو ابلاغ شد که در آن برنامه‌های متنوعی برای مردم جهان تدارک دیده شده بود. کشورهای جهان از آن پس در 21 فوریه این روز را جشن می‌گیرند که از جمله کشورهای پیشرو در پاسداشت روز جهانی زبان مادری می‌توان به آمریکا، انگلیس، کانادا، جمهوری چک، هندوستان، بنگلادش و ... اشاره کرد.

سازمان ملل

در پنجاه و پنجمین نشست عمومی‌سازمان ملل، که ریاست آن را «یان کاوان» (Jan Kavan) وزیر اسبق امور خارجه جمهوری چک بر عهده داشت، وی اعلام کرد که روز جهانی زبان مادری باعث ایجاد احترام متقابل فرهنگ‌ها و زبان‌های مختلف شده و سبب غنی‌تر شدن فرهنگ‌ها می‌گردد. همچنین با اشاره به سیر تاریخی نامگذاری روز جهانی زبان مادری ازسوی یونسکو و روند صعودی نابودی زبان‌ها افزود: «سازمان ملل و یونسکو در جستجوی راهی برای حفظ زبان‌ها به عنوان میراث مشترک بشری هستند و سیستم آموزشی چندزبانه را به کشورها توصیه می‌کنند».

وی با اشاره به وجود خلاقیت بسیار در خصوصیات زبان، وجود نزدیک به 6700 گونه زبانی و لزوم حفظ زبان به عنوان عنصر ارزنده میراث فرهنگی و هویت اجتماعی، توجه به سابقه تاریخی روز جهانی زبان مادری و مبارزات تاریخی مردم بنگلادش و نیز فعالیت‌های ارزنده سازمان طرفداران جهانی زبان مادری (Mother Language Lovers of the World) را لازم و ضروری دانست.

وی همچنین این روز جهانی را خدمت مناسبی در جهت گرامیداشت یاد و خاطره پروفسور استفان وورم (Stephen Wurm)، زبانشناس شهیر ایتالیایی مجاری تبار برشمرد که قادر بود به 50 زبان صحبت کند. وورم، اطلس جامع زبان‌های در حال انقراض را تکمیل نمود و در این اثر بیش از 300 گونه زبان در حال نابودی را جمع آوری و ثبت کرد.

وی توانست گونه زبانی Cornish را که گفته می‌شد در سال 1977 به طور کامل نابود شده است، احیا نماید. اکنون نزدیک به 10000 نفر در انگلیس به آن زبان تکلم می‌کنند.

کاوان افزود: زبان مادری به عنوان ابزار ارتباطی نقشی بسیار مهم در تکوین شخصیت افراد دارد و روز جهانی زبان مادری، اعلامیه جهانی تنوع فرهنگی و محافظت از بینش سنتی مردم بوده و جلوگیری از نزاعهای غیر منطقی بر سر کالاها و خدمات فرهنگی، از اهداف آن به شمار می‌روند. از کشورهای عضو که سیستم آموزشی چند زبانه را به کار گرفته اند، سوئیس، نروژ، هلند و هند نمونه‌های موفقی به هستند که با استفاده از این سیستم، به اهداف یونسکو جامه عمل پوشانیده و مردم را به فراگیری چند زبان ترغیب نموده اند. اینترنت نیز ابزار بسیار قدرتمندی برای دستیابی موفق به اطلاعات فرهنگی به شمار می‌رود. تاکنون تنها از کتابخانه‌ها و موزه‌ها برای تبادلات فرهنگی استفاده می‌شد، ولی امروزه کشورهای عضو قادرند تا با کمک ابزارهای ترجمه و منابع چندزبانه الکترونیک به عنوان ابداعاتی مفید از تنوع فرهنگی خویش محافظت کنند.امیدوارم که روز جهانی زبان مادری احترام متقابل ملل دنیا را تقویت کرده و سنتهای فرهنگی را که زبان نمونه بارز آن است، غنی تر گرداند

جمهوری چک

در سال 2004، این مراسم در کشورهای مختلف با حضور مسئولین یونسکو برگزار گردید. در پراگ پایتخت جمهوری چک نیز در 20 فوریه برپا شد. در این مراسم، مدیر کل یونسکو کویچیرو ماتسورا با اشاره به اینکه زبانها روح بشریت هستند، گفت: «زبانها، این میراث معنوی بشر، زاده می‌شوند، تکامل می‌یابند و متاسفانه در برخی موارد محکوم به نابودی هستند. اگر تلاش خویش را برای نجات زبانها آغاز کنیم به سود ماست. باید تمامی‌سعی خود را برای مراقبت از زبانها به عنوان میراث معنوی جهانی بکار گیریم که این امر در سایه سیستم آموزشی چند زبانه محقق خواهد شد. یونسکو از آن سیاستهای زبانی که بر مبنای ارتقای زبان مادری در سیستم آموزشی چندزبانه باشد، حمایت میکند.در کشورهای اسپانیولی زبان ضرب المثل مشهوری با این عنوان رواج دارد:

"Hablando,se entiende la gente"

انسانها با صحبت کردن همدیگر را می‌فهمند. فرهنگ صلح هنگامی‌شکوفا می‌شود که مردم از حق طبیعی استفاده از زبان مادری در تمام شئون زندگی برخوردار باشند. طی 3 قرن گذشته بسیاری از زبانها در وضعی غم بار و به طور فزاینده نابود شده اند و امروز بیش از نصف 6000 گونه زبانی در خطر نابودی قرار دارند.اخیرا طی یک آمارگیری مشخص شد که 5/74 درصد از جمعیت روسیه سفید به زبان مادری تکلم می‌کنند؛ با اینحال کمیسیون ملی زبانشناسی اعلام کرده که زبان بلاروسیها با مسائل و خطرات جدی مواجه است؛ چراکه این کشور نیز زیر نفوذ رسانه‌های روسی زبان قرار دارد و متاسفانه هیچ برنامه خاصی برای ارتقا و توسعه در رسانه‌ها و حتی آگهی‌های این کشور وجود ندارد.»وی همچنین ارتقا تنوع زبانشناختی و آموزشی بر مبنای سیستم آموزشی چندزبانه و افزایش آگاهی از زبانها و سنتهای فرهنگی بر مبنای تساهل و گفتگو را از اهداف نامگذاری روز جهانی زبان مادری را برشمرد.وی افزود: «در زندگی روزمره، از صحبت کردن به زبان مادری لذت می‌بریم. زبان یکی از اجزای بسیار مهم و حیاتی زندگی، تفکرات و رفتارهای ماست، ولی اغلب نقش مهم آنرا در برقراری ارتباط و ایجاد حس فهمیدن و فهماندن فراموش می‌کنیم. از میان تمامی‌زبانهای جهان، زبان مهم و حیاتی برای بیان احساسات و شناخت زبانی است که برای اولین بار به وسیله آن سخن گفته، ارتباط برقرار کرده و در خانواده هویت یافته ایم. روز جهانی زبان مادری گامی‌ در راه ارج نهادن به زبانهای موجود است که هریک به نوبه خود مظهر فرهنگی خاص می‌باشند

کانادا

در کشور کانادا با توجه به تنوع قومی، سیستم فدرالی و سیستم آموزشی چندزبانه، علاوه بر فعالیتهای مستمر دولتی انجمنهای مختلفی نیز در مورد زبان مادری فعالیت می‌کنند که از آن جمله می‌توان به انجمن جهانی طرفداران زبان مادری که نقش بسیار مهمی‌در تصویب 21 فوریه به عنوان روز جهانی زبان مادری داشت و انجمن زبانهای بین المللی و تاریخی (International and Heritage Languages Association) اشاره کرد. این انجمن به عنوان یک سازمان غیر انتفاعی، فعالیت خود را بر حفظ، احیا و ترویج 20 گونه زبانی رایج در ادمونتون کانادا آغاز کرده است. اهم فعالیتهای این انجمن در جهت کمک به افزایش آگاهی همه مردم از زبانها و فرهنگهای مختلف قرار دارد که این امر نهایتا به بارورتر شدن سطح زندگی می‌انجامد. در این بین دانشگاهها و مدارس نقش عمده ای بر عهده دارند. انجمن در کنار این فعالیتها، اهداف زیر را مدنظر دارد:

ترویج و افزایش آگاهی عمومی ‌از کلیه زبان‌ها

شناسائی تمامی‌فرهنگها که بیانگر زبان‌ها نیز هستند و حمایت از بسط و توسعه سیاستهای زبانی که به زبانها فرصت می‌دهد تا برایشان حفاظت از خود را در سطح جهان و در کنار حفظ هویت اجتماعی ممکن سازد.

ترویج احترام متقابل و درک عمیق از تفکر و زندگی که اینها نیز به نوبه خود بیانگر زبانهای مختلف در سطح دنیا می‌باشند.این انجمن با اشاره به اینکه زبان مادری اولین زبانی است که انسان با آن می‌آموزد، مردم آنرا به بهترین وجه می‌فهمند و از آن بهره می‌گیرند و ابزاری ارتباطی است که انسانها توسط آن شناخته می‌شوند، بسیار ضروری می‌داند که به مفهوم ارزشی این میراث معنوی بشر ارج نهاده شود، زیرا انسان برای بیان هویت و تعلق خویش آنرا ترجیح می‌دهد. ]البته منظور انسانی است که آسیمیله نشده است.[ همچنین این انجمن با اشاره به فرصتهای محدود انسانها در مواجهه با فرهنگها و زبانهای گوناگون، خواستار رفع موانع موجود بر سر راه آشنائی مردم با این زبانها و برقراری رابطه مابین فرهنگها و زبانهاست.شایان ذکر است که مراسم گرامیداشت روز جهانی زبان مادری امسال (21 فوریه 2005) توسط این انجمن در 19 فوریه برابر با اول اسفند83 در ادمونتون برگزار می‌شود.

انگلستان

در کشور انگلستان و در مارس 2004 انجمنی به نام انجمن حفظ زبانهای در حال نابودی (Society of Endangered Languages) و با مشارکت زبانشناسان و محققان برجسته ای همچون پروفسور پیتر آئوستین (Peter Austin)، دیوید کریستال (David Crystal)، نیکلاس اولستر (Nicholas Olster) و... تشکیل شد که با کمک بلاعوض 20 میلیون پوندی دولت انگلیس و زیر نظر کالج سلطنتی مطالعات آفریقائی و شرقی اداره می‌شود.پروفسور پیتر آئوستین مدیر یکی از پروژه‌های این انجمن، با اشاره به روند تصاعدی نابودی زبانها، اهداف این انجمن را مطالعه، آموزش، ضبط و نگهداری زبانهای در حال نابودی بر می‌شمارد. وی می‌افزاید که تلاش عمده این انجمن، ضبط زبانهای در حال انقراض در کنار سعی بر حفظ اینگونه زبانهاست. وی از مشارکت زبانشناسان برجسته این کشور و همکاری بسیار نزدیک محققین برای انجام این پروژه خبر داد و اولین برنامه این انجمن در طی دو سال آینده را تلاش برای حفظ 40 گونه زبانی، از جمله 2 گونه زبانی Mayan در گواتمالا، گونه Archo در قفقاز، گونه Siwi در کشور مصر که در زبان Berber ادغام شده و گونه Vurse در ونواتوو اعلام کرد. وی همچنین بهره گیری از اینترنت و لوازم کمک آموزشی نظیر CD را برای دستیابی به اهداف انجمن مفید دانست.نیکولاس اولستر رئیس این انجمن با اشاره به شرایط حاد فعلی می‌گوید: «موقعیت زبانها در سطح دنیا بسیار بحرانی است. با توجه به جمعیت جهان و وجود 6تا7 هزار گونه زبانی، می‌توان نتیجه گرفت که بسیاری از زبانها متکلمان اندکی دارند. هشدار جدی زبانشناسان مبنی بر احتمال نابودی 40 درصد از زبانها در طی قرن اخیر و توجه به اینکه 95 درصد زبانها فقط توسط 4 درصد از جمعیت دنیا مورد استفاده قرار می‌گیرند، خبر از وضعیت نامناسب بسیاری از گونه‌های زبانی می‌دهد

دیوید کریستال نیز به عنوان یکی از سرشناس ترین زبانشناسان انگلیس و یکی از اعضای این انجمن، با اشاره به اهمیت تنوع زبانی، آنرا معادل با تنوع انسانی می‌داند و می‌افزاید: « نژاد بشر به این دلیل در سطح سیاره زمین موفق است که می‌تواند خود را با شرایط متفاوت تطبیق دهد.» به نظر وی نیروی عقلانی زبان معادل توانائی بیولوژیکی انسان می‌باشد. وی نابودی هر گونه زبانی را به معنای نابودی یک جهان بینی خاص می‌داند.

برنامه یونسکو برای گرامیداشت روز جهانی زبان مادری، 21 فوریه 2005

یونسکو با تاکید بر سیستم آموزشی چندزبانه، شعار امسال روز جهانی زبان مادری را به زبانهای نشانه ای و خط بریل اختصاص داده است. به همین منظور نمایشگاهی با همکاری فدراسیون جهانی ناشنوایان و اتحادیه جهانی نابینایان برگزار خواهد شد.

نتیجه گیری

بنابر یافته‌های جدید محققین در مورد تاثیر آموزش کودکان به زبان مادری، یونسکو سیستم آموزشی چندزبانه را رمز پایداری زبانهای مادری دانسته و استفاده از این سیستم را به کلیه کشورهای جهان توصیه می‌کند. چنانکه کویچیرو ماتسورا مدیرکل یونسکو در روز جهانی زبان مادری سال 2001، با اعلام این مطلب که کودکان باید در سنین پائین به زبان مادری در مدارس آموزش ببینند، خواستار تحقق این شعار از سوی کلیه کشورها شده است.

به عنوان مقایسه، بد نیست بدانیم که در کشوری همچون هندوستان، حدود 80 زبان در مراحل مختلف تحصیلی به کار گرفته می‌شوند، در قاره آفریقا حدود 2011 زبان وجود داردکه به دلیل حضور چندین ساله کشورهای استعمارگر در قاره سیاه و اجرای سیاست آسیمیلاسیون به انحا مختلف، زبانهای انگلیسی، پرتغالی، اسپانیولی و فرانسوی بیشترین متکلمان را دارا می‌باشند، در آمریکای لاتین نیز شرایط مشابهی حاکم است، در حالیکه آموزش در اروپا عمدتا با زبانهای رایج این اتحادیه صورت می‌گیرد.در ایران، با وجود به رسمیت شناخته شدن حق تحصیل به زبان مادری برای اقوام در اصول 15 و 19 قانون اساسی و استفاده از این اصول در مورد برخی اقلیتها، به نظر می‌رسد که تا اجرای آنها در مورد اقوام ایرانی هنوز فاصله وجود داشته باشد.

در پایان ذکر این نکته خالی از فایده نیست که بسیاری از موسسات فرهنگی فوق الذکر و همچنین سازمانهای معتبر دیگری همچون SIL، دارای دوره‌ها و خدمات بین المللی میباشند که جا دارد زبانشناسان ایرانی با گسترده تر کردن دایره فعالیتهای علمی‌خود از طریق ارتباط فعال با این نهادها، در جهت شناساندن زبانهای اقوام ایرانی و همچنین به روز کردن دانسته‌هایشان تلاش نمایند.

لینک مربوط به این مطلب:http://www.baztab.com/news/21825.php

الفبای گرجی

 

آ

(مکان) დგილი

ب

ატონი(آقا)

گ

აგება(فهمیدن)

د

აბალი(کوتاه)

اِ

ზო(حیاط)

و

აშლი(سیب)

ز

ეგ(پس فردا)

ت

აფლი(عسل)

ای

ხვი(مرغابی)

ک

არგი(خوب)

ل

აქა(لکه)

م

ამა(پدر)

ن

ამგალი(داس)

اُ

თხი (چهار)

پ

აპა(پدر بزرگ)

ژ

ეჟვა(له کردن)

ر

ვა(هشت)

 

س

ად(کجا؟)

ت

ვინი(مغز)

او

ფროსი(رئیس)

پ

ასი(قیمت)

ک

ალი(زن)

غ

რუბელი(ابر)

ق

იდვა(خریدن)

ش

აბათი(شنبه)

چ

ემი(مال من)

تس

რემლი(اشک)

دز

მა(برادر)

تس

ერა(نوشتن)

چ

(چاه)

خ

(درخت)

ج

იბე(جیب)

ه

(آری ، بله)

 

 

 

خدمات سیف الله خان یوسلیانی به گرجیان ایران

 

بین سالهای 1300 تا 1306 یکی از بزرگان شهر به نام سیف ا... خان   یوسلیانی سفری به شوروی و گرجستان داشته است . در آنجا برای رهایی بازرگانی ایرانی به نام محمود سپاسی که در واقع نیروی اطلاعاتی ایران بوده است ؛ اقدام می کند و با وساطت او سپاسی آزاد و به ایران برمی گردد . رضا خان از این اقدام آگاه گشته و دستور می دهد  هر گاه سیف ا... خان به ایران بازگشت وی را به دربار فرا خوانند. پس از بازگشت نامبرده از مسافرت وی را نزد رضاخان می برند . شاه ضمن تقدیر از او  می گوید در قبال این خدمت هر چه می خواهی در خواست کن. ایشان درخواست احداث یکباب مدرسه و اعزام یک نفر معلم به همراه یک نفر طبیب جهت معالجه مردم فریدونشهر می نماید. رضا خان ضمن نامه ای از مجلس شورا می خواهد در این زمینه اقدام لازم بعمل آید . مجلس وقت در پاسخ به این درخواست در سال 1309 طی نامه ای دستور احداث مدرسه و اعزام بک نفر طبیب سیار را صادر مینماید  از همین رهگذر اولین مدرسه شهر در خیابان شریعتی فعلی در منزل مرحوم درویش خان رحیمی به مدت سه سال با دوازده نفر دانش آموز شروع به فعالیت می نماید. از دانش آموزان آن زمان هیچکدام در قید حیات نیستند.  پس از چند سال ساختمان مدرسه  آماده می گردد و به نام دبستان دولتی سپهر     دبستان شهید احمد لچینانی(فعلی)؛ به کار خود ادامه می دهد . این مدرسه اولین مدرسه شهر به سبک جدید است که در کنار مکتبخانه های قدیم دایر می گردد. دومین مدرسه شهر در سال 1318 به نام مدرسه دخترانه جنت سابق(سمیه فعلی ) دایر می گردد و در سالهای بعد مدارس دیگری در سطح شهر و برخی روستاهای بزرگ شروع بکار می کنند . در سال 1334 اولین دبیرستان شهر با نام دبیرستان سعدی تاسیس می شود  و با تغییر نظام آموزشی مدارس راهنمایی نیز شروع بکار می   نمایند    . آموزش و پرورش شهر تا سال 1356 نمایندگی و شعبه ای از منطقه فریدن بوده و در این سال مستقل شده و  اینک با  دارا بودن بیش از یکصد وشصت ودو  آموزشگاه در مقاطع مختلف جزء یکی از مناطق  سازمان آموزش و پرورش استان اصفهان محسوب می گردد

لینک مربوط به این مطلب :http://1746.isfedu.com/TAR.ASP

فرهنگ گرجی ها در بهشهر بررسی شد

 

20/1/1382

فرهنگ گرجی ها در بهشهر بررسی شد

    

 

 

 

 

 

 

 

با انجام پژوهشهای مردم شناسی در شهرستان بهشهر استان مازندران، فرهنگ، آداب و رسوم گرجی ها مورد بررسی قرار گرفت.

       بــه گفتــه علی برزگر مردم شناس و سرپرست هیات بررسی ، پیشینه تاریخی منطقه،

 وضعیت طایفه ها، گروههای شغلی، وضعیت اجتماعی، کشاورزی، راهها و ارتباطات، خوراک، پوشاک، مسکن، هنرهای سنتی، زبان و گویش و آیین های ملی و مذهبی موضوعات مورد توجه در این پژوهش بوده اند.     

     وی مشخصه بارز گرجی ها را علاقه مندی آنان به هنر موسیقی دانست و گفت: این هنر از دیرباز در بین گرجی ها وجود داشته و با فرهنگ، آداب و رسوم آنها عجین شده است.

     به گونه ای که امروز می توان از روستای گرجی محله به عنوان یکی از نقاط مهمی که موسیقی محلی مازندران در آن حفظ و پرورش یافته است یاد کرد.

     روستــای گرجــی محله یکی از روستاهای بخش مرکزی شهرستان بهشهر می باشد که گرجی های طبرستان در آن سکونت دارند.

     به گزارش واحد اطلاع رسانی سازمان میراث فرهنگی کشور، تعدادی از گرجی ها در زمان شیخ صفی الدین اردبیلی از گرجستان شوروی سابق به نواحی طبرستان و گیلان کوچ داده شدند که تا زمان قاجار به عنوان مرزدار در این نواحی مستقر بودند.

     بعد از روی کارآمدن حکومت قاجاری شغل مرزداری در بین آنها برچیده شد و از آن زمان گرجی ها در روستاها و مناطق مختلف مازندران و گیلان مستقر شدند. 

    

لینک مربوط به این مطلب :http://iranmiras.ir/fr_site/newsf/82488.htm