استان مرکزی در گذر زمان

برای دستیابی و تدوین جغرافیای تاریخی استان، علاوه بر تحقیقات و بررسیهای زنده یاد استاد دهگان و پژوهش های ده سال اخیر، باید از تاریخ و جغرافیای دوران حکومت مادها قبل از هخامنشیان در ایران، آگاهی داشت زیرا چنانچه خواهیم دید، استان مرکزی امروز قسمت بزرگی از ماد سفلی یا ماد  برزگ بوده است . دست یابی به حقایق و واقعیتهای تاریخی آن زمان، بدلایل زیرکاری است بس مشکل.

از خط و نوشته دوران ماد، در داخل ایران چیز زیادی باقی نمانده، مگر نوشته های الواح آشوری و بابلی که باید به بیطرفی آن نوشته ها شک کرد. تنها سند مهم ، زبان «تاتی» است که از شاخه های زبان «مادی» بوده و اکنون در بخشهایی از استان مرکزی با آن زبان سخن می گویند.

اما متاسفانه الفبای این زبان از بین رفته  است، شاید بتوان الفبا و خط این زبان را در بین تات زبانانی که از داخل ایران برای جلوگیری از حمله سکاها در زمان ساسانیان به باکو و دیگر نواحی «اران» یا (بنا درست آذربایجان شوروی کوچانده شدند پیدا کرد. در حال حاضر از کلیه واژگان زبان «تاتی» بخش» وفس» فیش برداری شده و چند سال که مشغول مقایسه آن واژگان با زمانهای اوستائی و پهلوی هستیم امید است این مهم بسامان برسد.

تمام سنگ نوشته ها و الواح مکشوفه در داخل ایران مربوط بدوران هخامنشی اشکانی و ساسانی است، چون هخامنشیان و ساسانیان از قوم پارس بودند و بویژه هخامنشیان که حکومت مادها را ساقط کردند توجهی به آثار و تمدن قوم ماد نداشتن و حتی پایتخت را از همدان «هنگ متنه HANJMTANA » و به زبان یونانی اکباتان، به شوش و تیسفون «در چهل کیلومتری بغداد» منتقل کردند.

یورشهای مداوم 46 ساله آشوریان به سرزمین ماد (834 تا 878 پیش از میلاد سبب ویرانی شهرها و شهرکها گردید، وجود تعداد کثیری تپه های باستانی باحتمال قوی بازمانده از آن دوران است.

مناطقی که مورد هجوم آشوریان قرار گرفته عبارت بوده است از:

نواحی اشغال شده آغازیلگشت از بخش علیای رودهای زاب کوچک و دیاله مرز شمال از کوههای گیزیل بوندا (تانلانکوه) و ناحیه ی زنگان (زنجان و مرز شرقی تا مغرب کسپین (قزوین) و مشرق همدان (فراهان در شمال شهر اراک) و مرز جنوبی اشغالی آشوریان از کوه الوند شروع شده تا کرمانشاه و در جهت شرقی غربی تابستان شاخه های رود دیاله ممتد بوده است.

هجوم بیست و پنج ساله سکاها به ماد سفلی (استان مرکزی) و ویرانی شهرها و شهرکها.

ویرانگریهای اسکندر مقدونی در قسمتی از غرب ایران و ناحیه ی ماد و نابودی کلیه نوشته های تاریخی و فرهنگی و اجتماعی، بنابر برخی نوشته ها 000000 کتاب دینی ایرانیان بر روی ششهزار جلد پوست گاو با آب طلا نوشته شده بود که اسکندر مقدونی آنرا به یغما برد و در آن زمان دانشمندان یونانی و مقدوینهای آنرا به زبان لاتین برگرداندند. به هر صورت آنچه نوشته به زبان مادی و هخامنشی بود نابود گردید.

دگرگونی و تغییر خطر و الفبا از پارسی باستان ابتدا به هخامنشی و سپس به پهلوی اشکانی و پهلوی ساسانی.

حمله اعراب بایران و سپس تهاجم ترکان و مغولان، که موجب گردید تمام کتب مذهبی، فرهنگی، تاریخی و علمی یا سوزانده شوند یا آنها را در رودخانه ها بریزند. بنابر دلایل بالا، اطلاع و آگاهی ما  از تاریخ و جغرافیا منحصر می گردید.

شاهنامه منشور ابومنصوری که سینه به سینه تا اواخر ساسانی حفظ گردیده و پس از آن بصورت مدون در آمده و فرزانه توس، فردوسی بزرگ آنرا به خط کشید. که در شاهنامه فردوسی هم اطلاع دقیقی از دوران ماد و اشکانی بدست می آید.

از دوران ساسانیان تعداد کمی کتب پهلوی در هند محفوظ مانده بود که پس از کشف آن کتب در قرن گذشته الفبای آن خوانده و آن متون بفارسی مروری برگردانده شد، اسناد فوق بیشتر در امور مذهبی بوده و اطلاعات اندکی در مورد تاریخ و جغرافیای دوران اشکانی و ساسانی بدست می دهد.

کشف رموز الفبا و خطوط سومری، کشوری، بابلی، ایلامی ، روستائی و پهلوی بوسیله دانشمندان غربی که موجب خواندن الواح آشوری، بابلی و سراسری گردید با کشف الفبای اوستائی، بخش های مختلفی از اوستا کشف و خوانده شد که سبب شناخت دین و تاریخ و جغرافیای پیش از هخامنشی گردید.

نوشته های مورخین باستانی غربی مانند: هرودت و گزنفون و موسی خورن ارمنی و دیگری، قسمتهائی از تاریخ و جغرافیای ایران را در پیش از ساسانی روشن می کند، هر چند این نوشته ها را نمی توان موفق و بیطرف دانست زیرا شرح جنگهای یونان و روم با ایران است. از جهت جغرافیائی، ذیقیمت است زیرا ذکر اسامی شهرها، رودها و کوهها، روشنگر وضع جغرافیائی آن زمان است ، اما از جهت تاریخی نمی تواند مورد اعتماد باشد. نمونه اینگونه اخبار مخدوش و غیر واقعی را بوسیله مورخین، در پنجاه سال اخیر در جنگهای بین المللی و منطقه ای دیده ایم که مورخ هر کشور، ازدیدگاه خود به قضیه پرداخت است.

بنابراین برای شناخت جغرافیای تاریخی استان مرکزی در دوران پیش از اسلام ضرورت دارد تا از کار محققین تا حدی بیطرف مدد جست، از جمله این ماخذ تاریخ ماد نوشته ی دیاکونوف و ایران در زمان ساسانی نوشته ی کریستین سن دانمارکی و ایران از آغاز تا اسلام گریشمن و دیگران است. در مورد بعد از اسلام اشکال چندانی وجود ندارد و می توان از تاریخهای طبری و ابن اثیر و تمام کتب مسالک و ممالک سود برد.

شهر اراک از نظر تاریخی نسبت به سایر شهرهای استان از قدمت چندانی برخوردار نیست ، زیرا زمان احداث شهر به دوره قاجار و سلطنت فتحعلی شاه می رسد . در اوایل سلطنت قاجار در بلوک عراق قسمت زیادی از محدوده ی استان مرکزی به علت وسعت زیاد و جمعیت فراوان ، همواره نا امن بود . در زمان فتحعلی شاه که قشونی به نام عراق تشکیل گردید یوسف خان گرجی از فتحعلی شاه تقاضا کرد تا برای این مرکز قشون عراق عجم به قلعه ایی نظامی احداث کند با احداث این قلعه به نام سلطان آباد بنای اولیه شهر نهاده شد که در سال 1231 شمسی به پایان رسید . هنگامی که راه آهن جنوب از کنار شهر عبور کرد و ایستگاهی در کنار آن احداث شد نام این ایستگاه را اراک گذاشتند . اراک در سال 1356 ش به عنوان مرکز استان مرکزی انتخاب و در سال 1357 شمسی رسماً تشکیلات استان مرکزی در این شهر مستقر شد . شهر قدیم اراک دارای چهار دروازه بود : 1 _ دروازه شهرجرد در مشرق 2 _ دروازه رازان در شمال 3 _ دروازه حاج علینقی در غرب 4 _ دروازه قبله در جنوب .

قلعه سلطان آباد یا بلده عراق در بدو تأسیس به منظور قلعه جنگی بنا شده بود و منظور بانی بیشتر از انتخاب محل به منظور جنبه سوق الجمیشی بوده است . این قلعه که در بین ولایات کزاز و فراهان در مقابل دربند کرهرود قرار گرفته برای جلوگیری بگفته مورخین وقت از اشرار فراهان جای متناسبی بوده است . قلعه سلطان آباد محصور به دیواری ضخیم و خندقی عظیم و عمیق به عمق 8 متر بوده است . عمارت دولتی در قسمت شمال شهر واقع شده است . در اطراف شهر هشت برج احداث شده بود که در سال 1244 چنانچه مکتوب است فتحعلی شاه در هنگام بازدید شهر 5 پنج عراده توپ برای حفاظت قلعه سلطان آباد در اختیار سپهدار ( یوسف خان ) گذاشت .

این شهر تا سال 1271 محل سکونت سپهدار قشون عراق بوده و نظری که دولت با آنجا داشته همان جنبه سوق الجیشی شهر بوده در این سال به نقل اعتمادالسلطنه میرزا حسن نایب الحکومه عراق دکاکین شهر سلطان آباد و باغات و عمارات دیوانی را مرمت و تعمیر و غرس اشجار کرده و از بلاد دیگر از هر قبیل صاحبان صنایع و حرف به این شهر آورده سکنی داد.

مورخین عموماً هر جا با شهر اراک رو برو شده اند نسبت بنای شهر را بشخص یوسف خان گرجی داده اند از نقل مورخین چنان بر می آید که شهر اراک را خود شخص یوسف خان از درآمدهای شخصی یا لااقل چنانچه بین عده ایی هم شهرت دارد و به همراهی و کمک متمکنین محل ساخته است . این شهر پس از ساخته شدن با تمام مضافات آن جزء املاک شخصی سپهدار بود تا در خلال سال های بین 1244 تا 48 که بر اثر باقی کار شدن یا نظایر آن به ضبط دولت درآمده است .

حاج زین العابدین شیروانی که کتاب بستان السیاحه خود را به سال 1248 به پایان رسانیده می نویسد : ً سلطان آباد که همان عراق عجم است و یوسف خان گرجی بنا نموده و به غلامحسین خان پسرش رسیده است و اکنون در ضبط دیوان اعلی است . ً

در جایی دیگر ذکر شده شهر اراک فعلی قبل از سال 1317 خورشیدی به نام عراق و پیش از آن به اسم سلطان آباد و در بدو امر عنوان قلعه سلطان آباد داشته است . شهر اراک از بناهای زمان فتحلعیشاه قاجار است که به دست محمد یوسف خان گرجی که گویا این شخص برادر یکی از همراهان شاه که از اهالی گرجستان بوده و به دلایلی شاه با سیاست وی را به بهانه امر و سامان دادن به این مناطق همراه سپاهی وی را گسیل داشته تا از مرکز دور باشد ) بنا شده تاریخ بنای شهر را چنانچه در افواه معروف است به حساب 1231 ضبط نموده اند . ولی چیزی که قابل ذکر است آن که بنای شهر مشتمل بر حدود پنج هزار خانواده و چهار راسته بازار مسقف و نیز مشتمل بر بنای بزرگ ارگ دولتی و مدرسه و عده زیادمسجد و حمام با حفظ آنکه بانی شهر در اکثر ایام خود در جبهه جنگ های ایران و عثمانی و ایران و روس بسر می برده و نیز سال های جنگ خیلی ممتد و طولانی بوده و نمی توان بطور قطع به سالی معین نسبت داد بلکه درباره آن باید گفت طرح شهر در سال فلان ریخته شده و بنای آن در خلال سنوات فلان تا فلان لااقل ده ، بیست سال طول کشیده است ، تا صورت شهر به خود گرفته است . به هرحال عراق واژه ای تازی و معرب آن اراک است . اعراب پس از استیلا بر ایران نواحی مابین دو رود دجله و فرات و نیز منطقه کوهستانی جبال را عراق عجم می گفتند .

همانطور که تا قبل از این اشاره کردیم شهر قدیم اراک دارای چهار دروازه بوده بازار کنونی اراک شبکه ارتباطی داخلی این دروازه ها بود و راه های اصلی و خارجی از این دروازه ها آغاز می شد . با عبور راه آهن از اراک و احداث خیابان و گذرگاه های جدید توسعه شهر در قسمت جنوب و جنوب غربی آغاز شد . براساس آمار کتاب ایرانشهر در سال 1320 ش ، جمعیت اراک 51000 نفر بود . از این تاریخ اراک نیز مانند سایر شهرهای کشور توسعه یافت . در سال های صلح و آرامش دیوارهای حفاظتی شهر برداشته شد و شهر اراک و نقشه منظم اولیه آن بی رویه رو به توسعه نهاد . موقعیت ترابری اراک مهمترین عامل توسعه شهر در سال های اخیر بوده است .

وجه تسمیه :

واژه اراک به معانی ، تخت پادشاهی _ پایتخت _ باغستان _ نخلستان ، شهرستان ، باغ و بارگاه اورده اند ، پروفسور هرتسفلد آلمانی ً اراک ً را بشکل فارسی کلمه ً عراق ً و به معنی سرزمین هموار دانسته است .

در زمان سلوکیان در منطقه ماد بزرگ بین همدان و ری شهری به نام کره نزدیک اراک کنونی وجود داشته است . واژه ً کره ً در دوران اسلامی به نام های الکرح _ کرح تغییر یافته است . از قرون اولیه اسلام و گسترش اسلام به داخل مرزهای کشور منطقه وسیع ماد بزرگ به جهان معرفی گردید ، در قرون دوم اسلامی نواحی بین همدان ، ری ، اصفهان را عراق نام نهادند .

شاه اسماعیل صفوی در سال 908 هـ ق سلطان مراد بایندری را که از مدعیان حکومت در منطقه بوده است شکست داد و بعد از این پیروزی بود که دستور داد در کرج آستانه امامزاده سهل بن علی را به دقت تعمیر کنند و بر روی آن گنبد و بارگاهی بزرگ بسازند از آن تاریخ شهر کرج را آستانه نامیده اند . در طول حکومت قاجاریه نیز شهرهایی نیز در این منطقه بنا و یا بازسازی گردید ، گرچه از زمان تأسیس شهر اراک ، مرکز استان بر مبنای سلطان بیشتر از دو قرن سپری نشده است ، طی این خطه از کشور مهد تربیت و پرورش علما ، رجال و دانشمندان و ادبای بزرگ بوده است که هر یک میراث جاودان ارزشمندی را در پهنه تاریخ و فرهنگ و ادب کشور از خود باقی گذارده اند .

 

 لینک مربوط به این مطلب:http://www.ostan-mr.ir/Recommend_ostan1.htm